دوست خاکستری

دوست خاکستری

و بازهم دریچه ای برای فریاد.

و باز هم از جایی ضربه می خورم که انتظارش را ندارم.

تعجب نمی کنم.

و بازهم دستانم را باز می گذارم.

بیشتر و باز هم بیشتر.

شاید کسی منتظر گرفتن دست های من باشد.

شاید من دیوانه باشم. ولی دست هایش را می فشارم.

دست هایش را با تمام وجود خواهم فشرد.

و بازهم دریچه ای برای فریاد.

من باقی

من باقی


زمان جوان می شود. و من پیر.

خاک فرسوده می شود و روح رشد.

خالق صدا می شود و من دور.

جهان حجم می افزاید و پایان نزدیک.

فکر پرواز می کند و من باقی.

شب فرا رسیده من بیدار.

آرزو انجام نا پذیر می شود و من باقی.

من باقی.

من باقی.

من باقی.

تنفس مصنوعی

تنفس مصنوعی


می نویسم. هنجره توان فریاد ندارد.

فکر می کنم. خاک تحمل چنگ را نمی کند.

خرد می شوم. رد پایی ندارم.

می نویسم. آرزویی ندارم.

می نویسم می نویسم.

شاید فضای خالی پر شود.

کابوس خیالی. درد واقعی.

می نویسم.

آه.

می نویسم از عشق دروغین.

از پیش فرض های خیالی.

آه. باز هم.

تنفس مصنوعی.

تنفس مصنوعی.

فرصتی مجدد.

فرصتی مجدد برای خرد شدن در فضایی تو خالی.

آه.

قدرتی بزرگ.

استسمار نوین

استسمار نوین

استعمار. استعمار.استعمار نوین.

استقلال. استقلال. کشورهای مستقل.

جنگ. کودتا. دموکراسی. بازار فروش اسلحه.

فروش. فروش. صادرات سیاه و سفید.

مقاومت. ایستادگی. سیاستی کثیف.

استعمار. استعمار.

استسمار نوین.



1386/9/21 02:45' am

من اینجام

من اینجام

من اینجام. چشمانم را می بندم.

من اینجام. دهانم را می بندم.

من اینجام. درونم را می کاوم. می کنم.

من اینجام. من اینجام. خود را گم می کنم.

خود را بیدار می کنم. رویا را تمام می کنم.

من اینجام. مکان را حس می کنم. خشم را بازی می کنم.

من اینجام.

خواب را آرزو می کنم برایت.

رویایی شیرین داشته باش.

مکان را زندگی کن.

من اینجام. من اینجام.

خواب می بینم؟